نقش ها :
Melee - Carry - Escape - Pusher
اسکیل ها :
Spirit Lance
Doppelwalk
Juxtapose
Phantom Edge
داستان هیرو :
دهکده ی نیزه از جنگهایی که در قلب سرزمینشان در جریان بود خبر دار نبود. برای اونها , ماهیگیری با نیزه و خوردن غذا در کنار خانواده حکم یک زندگیه کامل رو داشت.اما جنگ کم کم به سمتشون اومد. Azwraith پیشه فردی منتصب برای سرباز گیری در مقابله جنگ رفت و قسم خورد که از سرزمینش دفاع کنه , همون طور که از مردم خودش دفاع میکنه.اون پیشگام و پیشتاز در خاندان خودش در جنگ مقابله Vorn , جادوگری بیم افکن و ترسناک بود و به همین دلیل برای خاندانش ارزشی وصف ناپذیر داشت.زمانی که دو سپاه با هم وارد جنگ شدن , Azwraith تنها کسی بود که کشته نشد و در مقابله دشمن ایستاد و تونست که به قلعه نفوذ کنه. با تمرکز و عصبانی از قتل عام شدنه برادرانش , Azwraith تمام تله هایی که جادوگران و نگهبانان سوگند خورده گذاشته بودن رو رد کرد.ماهیگیر خیلی زود به حریم و خلوتگاه Vorn رسید. آن دو تمام شب رو باهم جنگیدن, نیزه با عصا , همانطوری که در زیرشان دو سپاه همدیگه رو قتل عام میکردن , Azwraith با صدایی کر کننده سینه ی دشمنش رو شکافت!اما جادوگر به این آسونی ها نمرد! اون به هزاران ذره ی نورانی تبدیل شد , و با شدت به سمت قاتل خودش هجوم برد.زمانی که گرد و خاک شروع به فروکش کردن , Azwraith خودش رو در میان جمعیتی از خاندانه خودش دید. کسانی که مثل او لباس پوشیده بودند! سلاحشان مثل اون بود! و فکرشان هم مثل اون بود! اون متوجه اومدن یاران و لشکر خودی شد و به جمعیت دورش دستور داد تا خودشون رو قایم کنن , جمعیتی که دونه دونه ناپدید شدن.زمانی که سربازان به خلوتگاه رسیدن , فهمیدن که Azwraith دشمنه اصلی رو شکست داده.وقتی که نزدیک قهرمانشون شدن , نیزه دار ناپدید شد! نیزه داری که در مقابله سپاه خودی وایساده بود چیزی نبود جز یک روح!